نوشته هاي...



يوقتايي تو زندگي احساس ميکني يه سري خاطرات رو


براي هميشه تو ذهنت دفن کردي.


روش خروار ها خاک ريختي.


عمرا ديگه به ياد بياريشون.


غير ممکنه ديگه حتي بهشون فکر کني.


ولي زهي خيال باطل.


با يه اتفاق.


يه عکس.


يه آهنگ.


يه متن.


يا يه هرچيز ديگه اي.


مثل آپارات همه چيز برات ميره رو پرده.


انگار همين ديروز بوده.


با همون کيفيت.


اينجاست که هم دلت مي خواد.هم دلت نمي خواد.


اينجاست که يه تيکه گوشت گوپ گوپي،گند ميزنه به همه چيز.


دلــــــــــــــــــــــــــــــــــت که شکست.


ســــــــــــــــرت را بگير بـــــــــــــــــــــالا.


تلافي نکن


فرياد نزن.


شرمگين نباش.


حواست باشد،دل شکسته،گوش هايش تيز است.


مبادا دل و دست آدمي را که روزي دلدارت بود،زخمي کني.


مبادا فراموش کني که روزي شاديش،آرزويت بود.


صبور باش و ساکت.


بغضت را پنهان کن.


رنجت را پنهان تر.


خـــــــــوب مــــــــــــــــن.


همين جا درون شعرهايم بمان.


تا وسوسه ي دوستت دارم هاي دروغين آدمها مرا با خود نبرد!!!


به سرزمين هاي دور احساس!!!


من اينجا هرروز با تو عاشقي ميکنم بي انتها.


شعرهايم بهانه ايست براي ما شدن دست هايمان.


خـــــــــوب مــــــــــــــن.دوستت دارم:)


ميان من و تو فاصله يک باران ست.


و خيالت که مرا از پنجره ميگيرد.


و ميبرد قدم ن تا عشق.


ميرسم به تو با تن پوشي از آغوش.


و دست هايي پر از طراوت نخستين درود.


گل سرخي که گلبرگ گلبرگ.


در صداي عطرها هجا ميکند تو را.


ميان من و تو فاصله يک باران است.


باران؛


شيشه ي پنجره را باران شست.


از دل من اما.


چه کسي نقش تو را خواهد شست؟!!!


آسمان سربي رنگ.


من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.


مي پرد مرغ نگاهم تا دور.


واي،باران.


باران؛


پر مرغان نگاهم را شست.


خواب روياي فراموشي هاست.


خواب را دريابم.


که در ان دولت خاموشي هاست.


من شکوفايي گل هاي اميدم را در روياها ميبينم.


و نداني که به من مي گويد:


گرچه شب تاريک است


دل قوي دار،سحر نزديک است.


دل من در دل شب.


خواب پروانه شدن مي بيند.


مهر صبحدمان داس به دست


خرمن خواب مرا مي چيند.


 


 


حميد مصدق


قصيده آبي خاکستري سياه.


پيشنهاد ميدم کاملشو بخونين.


بيشتر آدم ها مي آيند و مي روند.


عين رودخانه هاي فصلي.


اما کسي به رودخانه هاي فصلي توجهي نمي کند.


کسي نامي بر آنها نمي گذارد.


حتي فراموش مي کني که اصلا کي آمده و رفته اند.


انسان هاي واقعي،انسان هاي ماندگار،اقيانوس اند.


حتي اگر هزاران سال پيش خشک شده باشند،هنوز هم همه ي مردم نام آنها را به ياد دارند.


هنوز مي دانند که فلان زمان و فلان مکان،اقيانوسي وجود داشته؛اقيانوسي نيلگون و زلال و بي انتها.


اما اقيانوس ها اندک اند.


و زندگي پر شده از رودخانه هاي فصلي.آدم هاي فصلي.


چه مي شود کرد.زندگي همين است ديگر.


حتي اگر به يک رودخانه فصلي هم بخواهي ميتواني دل ببندي.


اما مراقب باش به کدام رودخانه فصلي.


اقلا به رودخانه اي که گل آلود و سيلابي نباشد.


وگرنه يک روز چشمانت را باز ميکني و مي بيني.


مي بيني تمام زندگي ات را ويران کرده و با خود برده است.


و تو ميماني و انبوهي از گل و لاي که با هيچ چيزي از زندگيت نمي تواني انها را پاک کني.


.


.


.


.


.


#بابک_زماني


#بعد_از_ابر


نه ساعتي به وقت زمستان


براي احساساتم وجود دارد.


و نه ساعتي به وقت تابستان


براي شور و شوق من.


همه ي ساعت هاي دنيا


در يک زمان به صدا در مي آيند.


وقتي که قرار من و تو از راه مي رسد.


همه ي ساعت هاي دنيا


در يک زمان از صدا مي افتند.


وقتي که باراني ات را بر ميداري.


و دور مي شوي.


حـــــــــــرف بــــــــــــزن.


صدايت را دوست دارم.


بگو.


فقط بگو.


چه فرق دارد.


از من.


از تو.


از باران.


در آغوشم بگير.


و در گوشم.


از ماندن بگو.


از دوستت دارم هايي بگو .


که از شنيدنش دلم بريزد!!.


گونه هاي خجالتي ام رنگ بگيرد.


از دلبري چشم هايت بگو.


که چگونه دلم را هوايي کرده.


از هرچه خودت مي خواهي.


از خودت بگو.


چه فرق دارد از چه.


فقط بگو


حرف بزن.


عاشقانه صدايت را دوست دارم.


 


 


#روز_تولد_دوبارم


#بهونه_نفس_کشيدنم


#تولدت_مبارک


روزي که به دنيا آمدي ، هيچگاه نميدانستي زماني خواهد رسيد.


که آرامش روح و روان کسي مي شوي که با تو دنيا برايش زيباتر است.


وقتي به دنيا آمدي ، هيچگاه فکر نميکردي روزي ، عشق جاودان کسي شوي.


هيچگاه نميدانستي روزي ميرسد که ضربان قلب تو.


صدايت.


خنده هايت.


و حتي نگاه هايت.


آرامش بخش قلب کسي شود.


 


 


#روز_تولد_دوبارم


#عشق_جاودانم


#تولدت_مبارک


 


آخرش يک نفر از راه مي رسد که بودنش جبران تمام نبودن هاست


جبران تمام بي انصافي ها و جبران تمام شکستن هاست.


يکي که با جادوي حضورش دنياي تو را متحول مي کند.


جوري تو را مي بيند که هيچکس نديده.


جوري تو را مي شنود که هيچکس نشنيده.


و جوري روح خسته ي تورا از عشق و محبت اشباع مي کند.


که با وجود او ، ديگر نه آرزويي مي ماند براي نرسيدن


و نه حسرت و اندوهي براي خوردن.


بعضي آدم ها خود معجزه اند.


انگار آمده اند تا مزه ي خوشبختي را بچشي.


آمده اند تا دليل آرامش باشند.


درست مثه تو.


معجزه زندگيم.


دليل آرامشم.


 


 


#روز_تولد_دوبارم


#معجزه_زندگيم


#تولدت_مبارک


اين آقايي ک ميبينين دبير عربي اينجانب،آقاي بختياري،هستن=)از خوباي عربي مشهد=)


سرکلاس با بچه ها گروه شديم و باهاشون شرط بستيم سر بستني=)


از قضا ايشونم شرط رو باختن:D


اينجام قبل اينکه معلوم بشه باختن دارن مارو قانع ميکنن:D


ولي در کل جداي همه اينا،يکي از بهترين دبيرايي هستن ک تا الان باهاشون کلاس داشتم و واقعا با جون و دل واسه دانش آموزشون وقت ميزارن=)


#VIP_Gaj


#عربيوم


#محمد_بختياري


#عربي_مشهد


.



عاشق نباشي حس باران را نميفهمي


فرق قفس با يک خيابان را نميفهمي


عاشق نباشي ميروي در جاده ها اما


معناي فصل برگ ريزان را نميفهمي


عاشق نباشي زندگي بي رنگ و بي معناست.


درد درون چشم انسان را نميفهمي


در شعرها دنيايي از اسرار پنهان است.


عاشق نباشي درد پنهان را نميفهمي


عاشق نباشي فصل پاييز و بهار حتي


زيبايي فصل زمستان را نميفهمي


کسي ديگر نمي کوبد


در اين خانه متروک ويران را


کسي ديگر نمي پرسد


چرا تنهاي تنهايم


و من چون شمع مي سوزم


و ديگر هيچ چيز از من نمي ماند


و من گريان و نالانم


و من تنهاي تنهايم


درون کلبه ي خاموش خويش


اما.


کسي حال من غمگين نمي پرسد


و من درياي پر اشکم


که طوفاني به دل دارم


درون سينه پر جوش خويش


اما.


کسي حال من تنها نمي پرسد


و من چون تک درخت زرد پاييزم


که هردم با نسيمي


مي شود برگي جدا از او


و ديگر هيچ چيز از من نمي ماند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

GameStore طراحی سایت در سنندج ویستا طرح آگهی ساز تبليغات گوگل ادوردز آریکان ابوالقاسم کریمی دانلود رایگان نمونه سوالات نگهداری و پرورش کاکتوس تاسيسات گرمايشي موتورخانه نیچه ایسم